1394/5/19    تعداد بازدید:1638 نفر
نگاه مفهومی به تربیت
مفهوم تربیت        استاد صفایی حائری

مفهوم تربیت
در نظر استاد علی صفایی حائری مفهوم تربیت به این معنا است که از آهن ماشین‌ ساختن و از بشر آدم آفریدن. مراد از انسان، موجود اجتماعی ابزارساز و یا حیوان ناطق و انتخاب کننده و آزاد و خلاق نیست که این همه تعریف بشر است. این استعدادها و غرایز فردی و عالی و اجتماعی، توضیح آدم است. آدم کسی است که بر تمام استعدادهایش حکومت دارد و رهبری دارد و به آنها جهت می‌دهد.
با این توضیحی که از استاد بیان شد روشن می‌شود که مراد ما از تربیت، تربیت خاص است نه تربیت‌بدنی و تربیت قومی و قبیله‌ای. منظور از تربیت خاص این است که استعدادهای بشر تا حد انسانی رشد کند.
حال منظور ما از انسان چه موجوی می‌باشد؟
منظور موجودی است که غریزه‌های خود را رد کرده است و به مرتبه بالاتری آمده است و در آن حد که وظیفه را در زندگی یعنی دین که لباس او، غذای او، هوس او، رفاقت او و نشستن و برخاستن او از غریزه الهام نمی‌گیرد و هیچ چیزی نمی‌تواند در او اثر کند و او را به تلاطم بیندازد.
استاد علی صفایی در مورد وظیفه چنین فرموده‌اند که “جز وظیفه آن هم وظیفه‌ای از خدای او در او حرکت نمی‌آفریند.
بهتر است که این طور بیان شود که حیوان است که به خاطر غریزه زندگی می‌کند، غذا می‌خورد، راه می‌رود، اما انسان باید از سطح غریزه بالاتر بیاید و حرکت کند به سوی بالا.
حرکت انسان نباید به سوی آنچه که مساوی خود است باشد بلکه باید به سوی وجودی برتر و بالاتر و بی‌نیاز و نامحدود باشد نه به سوی وجودی پایین‌‌تر و نیازمند و محدود.
نظر استاد علی صفایی این است که: “تربیت آن نظامی است که از بشر انسان می‌سازد. انسانی که بار امانت را می‌تواند به دوش بگیرد و قدرت‌ها و صنعت‌ها و تکنیک‌های پیشرفته در دست او و در زیر پای او، او را بالاتر و جلوتر می‌آورد و این قدرت و ثروت و علم و صنعت برای او غروری نمی‌آفریند که وظیفه‌ای می‌سازد اینها بار امانت است نه بال افتخار.
بعد از اینکه مفهوم تربیت مشخص شد باید به سراغ نوع یا شکل تربیت برویم که آیا تربیت انسان‌ همانند تربیت دام‌ها و درخت‌ها است و یا با آنها تفاوت خواهد داشت؟
بله تربیت انسان با تربیت دیگر حیوانات و نباتات تفاوت دارد تربیت باید با دست خود انسان صورت گیرد و با انتخابی که خود انسان می‌کند شروع شود نه تربیت‌های تلقینی و تقلیدی و تحمیلی و سنتی چون این تربیت‌ها هیچ ارزشی به همراه خود ندارند بلکه ضد ارزش هم می‌باشند و در آخر باعث عصیان می‌شوند.
تربیت انسان به قول استاد صفایی این است که “هنگامی که می‌خواهیم فردی را بسازیم و یا جامعه‌ای را بازسازی کنیم، ناچاریم که در اعماق بکاویم و ریشه‌ها را پیدا کنیم”
حال که مفهوم و نوع تربیت مشخص شد باید ببینیم برای تربیت چه روش‌هایی موجود می‌باشد.
استاد صفایی چهار روش را معرفی می‌کنند که عبارتند از “
۱) با شعارها داغ کردن و با تلقین حرارت دادن
۲) شاخ و برگ دادن و در سطح کاویدن
۳) به دوش کشیدن و بغل کردن
۴) کلیدها و ملاک‌ها و روش‌ها را به دست دادن و روشنی دادن و ریشه دادن و زنجیرها را باز کردن”
از بین این چهار روش می‌توان گفت که روش چهار بهترین روش می‌تواند برای تربیت انتخاب شود برای اینکه با روش اول آنهایی که با شعارها داغ شده‌اند تا جایشان عوض می‌شود و در محیط دیگر قرار می‌گیرند زود سرد می‌شوند و از بین می‌روند و با روش دوم آنهایی که شاخ و برگ‌ دارند با آمدن توفانی سنگین شاخ و برگ‌های خود را می‌ریزند و از بین می‌روند.
و آنهایی که طبق روش سوم بغل کرده‌ایم و به جلو برده‌ایم بغلی شده‌اند و اگر آنها را هم همان جا رها کنیم جیغ و داد می‌کنند و نق می‌زنند و همان جا می‌مانند و به خواب می‌روند.
استاد صفایی در این مورد می‌گویند که: “ما افراد را مثل استخری به آب بسته‌ایم،به جای آنکه همچون چشمه‌ای کاویده باشیم و این است که آنها به مرور زمان رنگ عوض می‌کنند و کرم در می‌آورند. آخر نمی‌شود که آنها را از هوس‌هایی که در خونشان ریخته و در اعماقشان ریشه دارد با چند شعار اخلاقی و مقداری نصیحت، جدا کرد”.
همان طور که گفته شد باید برای تربیت از ریشه‌ها شروع کرد. وقتی که ما می‌خواهیم رفتار، لباس، گفتار کسی را عوض کنیم باید همان طور که استاد فرمود علاقه‌ها‌ و عشق‌هایش را عوض کنم که بعد مجبور هستیم که فکرش و بعد شناختش را عوض کنیم که به گفته استاد ادامه تفکر، شناخت است و ادامه شناخت، عشق و ادامه عشق عمل.
ما اگر لباس کسی را عوض کردیم. نماز خوانش کردیم و با یکسری از شعارها داغش کردیم بدون اینکه علاقه‌ها و عشق‌هایش را عوض کنیم و باعث روشنی درونش بشویم اگر در محیط دیگر قرار گیرد خیلی زود سرد می‌شود و از دوباره به حالت اول خود برمی‌گردد.
استاد در این باره می‌گویند که: “این برگ‌هایی که ما به افراد می‌چسبانیم، در برابر نسیمی دوام نخواهند آورد، چه رسد به توفان‌های کوه‌افکن این قرن. ریزش برگ‌های پاییزی به من درسی داد که در هنگام خواب ریشه‌ها، برگ‌ها می‌ریزند حتی با نسیمی اما در بهارهای سبز و همراه بیداری ریشه‌ها از چوب خشک مرده،‌ از چوب سخت و متراکم جوانه‌ها و شکوفه‌ها می‌جوشند و بارور می‌شوند.”از این صحبت‌ها می‌توان نتیجه گرفت که تربیت باید به دست خودمان صورت گیرد و اگر غیر از این باشد جواب نمی‌دهد و باعث از بین رفتن می‌شود و مطلب دیگر اینکه تربیت را باید از ریشه آغاز کرد باید علاقه‌ها و عشق‌ها را عوض کرد، باید شناخت‌ها و فکرها را عوض کرد، باید در درون روشنایی ایجاد کرد تا باعث تربیتی صحیح و سالم گردد.

.

ورود به سایت واحد های مختلف موسسه فرهنگی مهتدین